کد مطلب: 54346
 
حکایت شهری که فقط از بُعد جمعیتی کلان شهر است
زاهدان 95 ساله شد اما چگونه؟/ کلانشهری بدون قطار شهری، جایگاه CNG و آب لوله کشی در برخی مناطق
زاهدان در حالی 95 ساله شد که همچنان با معضلات اساسی و کمبودهایی همچون حاشیه نشینی، نداشتن جایگاه CNG و قطار شهری، وضعیت نامناسب زیر ساخت های شهری، مبلمان شهری، ازدیاد مشاغل کاذب، نبود سرویس بهداشتی در معابر شهری و هزاران مشکل دیگر مواجه است.
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۵۰
 
به گزارش زاهدانه، گرچه زاهدان کلانشهر دومین استان پهناور امروز به 95 سالگی رسید اما سالهاست مردم آن با کمبودهایی نظیر برخورداری از جایگاه CNG و قطار شهری، حاشیه نشینی و ده ها مشکل دیگر مواجه هستند. کمبودهایی که باعث شده برخی شهروندان این شهر سالها بویی از پاکیزگی، آرامش و آسایش استشمام نکنند و برای یافتن یک قطره آب آن هم شرب از کوچه پس کوچه های پیچ در پیچ خاکی و سراشیبی روی کوه و پس از گذراندن انبوه زباله ها کیلومترها راه طی کنند تا از مرکز شهر آب مصرفی مورد نیاز خود را تهیه کنند.
گرچه هربار مسئولی بر صندلی ریاست می نشیند وعده وعیدهایی مبنی بر لوله کشی آب در مناطق حاشیه نشین می دهد اما همین که گوی سبقت را از حریفانش گرفت به قول "حاجی، حاجی مکه" نه عملی نه اقدامی هیچ انجام نمی شود و بازهم چشم انتظاری نصیب ساکنانی می شود که سالها با رنج و محرومیت زندگی را سپری می کنند.
زاهدان تنها شهر از مراکز استان های کشور است که علی رغم 95 سال از عمرش همچنان با معضلات اساسی و کمبودهایی همچون حاشیه نشینی، نداشتن جایگاه CNG و قطار شهری، وضعیت نامناسب زیر ساخت های شهری، مبلمان شهری، نظافت شهری، نارسایی های زیست محیطی، تکدی گری، ازدیاد مشاغل کاذب، نبود سرویس بهداشتی در معابر شهری و هزاران مشکل دیگر مواجه است.
از همه این مشکلات که بگذریم تازه معضل اصلی خود به خود نمایان می شود آنهم در کوچه پس کوچه های کلان شهری که بیش از 600 هزار نفر جمعیت را درون خود جای داده است، کپسول های گاز 11 کیلویی؛ که یا بر دوش مردم برای مصارف خانگی یا در صندوق عقب ماشین ها جایگزین گاز CNG شده است!
براستی که جای تعجب هم دارد زیرا نه تنها به خانه‌های این شهر لوله کشی گاز شهری ورود پیدا نکرده است و مردم مجبور هستند سیلندرها‌ی ۱۱ کلیویی را بر دوش خود حمل کنند بلکه نبود جایگاه CNG نیز معضل دیگری می باشد که سد راه شهروندان و مسافرانی است که برای سفر این منطقه را انتخاب می کنند اما از ترس هزینه های گزاف بنزین نرسیده به دوراهی مسیر را دور می زنند.
البته حق با آنهاست چرا که اگر کمی تامل کنید متوجه خواهید شد بنزین 1000 تومانی کجا و گاز 400 تومانی کجا؟؟؟ شاید اگر ما نیز در شهری با تمام امکانات رفاهی زندگی می کردیم برای وارد شدن به شهر یا استانی که علی رغم داشتن آثار باستانی و گردشگری بی نظیر با چنین مشکلات و کمبودهایی دست و پنجه نرم می کند استخاره می گرفتیم زیرا شیرینی سفر و بهره بردن از سه یا چهار روز مرخصی برای رها شدن از دغدغه های کاری با کمبود این امکانات برایمان تلخ و نچسب می شد.
حال دریافتید که امکانات شهری زاهدان در سطح هیچکدام از کلان شهرهای ایران نیست و می توان گفت این شهر تنها در بُعد جمعیتی یک کلان شهر است زیرا در صورتی عنوان کلان شهر را یدک می کشد که هنوز از زیرساخت‌های متناسب با یک شهر معمولی هم برخوردار نیست! و معابر غیراستاندارد، رشد نامتوازن و ناهمگون شهری، کمبود بسیاری از امکانات خدماتی و رفاهی و کلاف ‌سردرگمی همچون ترافیک، شهروندان آن را با مشکلات زیادی مواجه کرده است.
از نبود جایگاه CNG در شهر زاهدان که بگذریم کمی آن طرف تر معضلی بزرگی که همیشه در فصول بارندگی دامنگیر نیمی از کلان شهر زاهدان می شود خود نمایی می کند، وجود " آب های سطحی" که با توجه به شیب طبیعی و مناسبی که در شهر زاهدان وجود دارد تاکنون از این فرصت بهره ‌برداری نشده و با هر بارندگی در عرض چند دقیقه کلان شهر زاهدان به زیر آب می ‌رود و خسارت های زیادی به تاسیسات و خانه ها این شهرستان وارد شده و بعضا نیز جان افراد در معرض خطر قرار می گیرد که با این وجود، تاکنون هر زمان که موضوع ایجاد کانال در خیابان ها و مسیل در شهر مطرح شده مسئولان امر "در حال مطالعه بودن این طرح" را بهانه کرده اند.


سخنی با مسئولان در 95 سالگی زاهدان: زندگی در رسالت آری یاخیر؟
اگر در گرما و سرما هر روز صبح بالاجبار باید گالنی در دست گرفته و برای تامین آب شرب مورد نیاز خانواده خود در طی شبانه روز ، از کوه پایین آمده و بعد با 20 لیتری آب دوباره از کوه بالا رفته تا آب را به خانه برسانید؛ آیا باز هم در چنین شرایطی زندگی می کردید؟
گرچه این اهالی آسانسور و پله برقی برای جابجایی ندارند تا از بالا و پایین رفتن کوه آن هم با وسایل روزمره برای زندگی از آن استفاده کنند اما یک روز با آنها بودن دل شیر می خواهد؛ باور کنید رفتن به آنجا و بودن در کنارشان هیچ هزینه ای برایتان ایجاد نخواهد کرد از میز ریاست فاصله بگیرید و با درد مردم زندگی کنید.
براستی که اهالی این منطقه از آمدن باران خوشحال نمی شوند چرا که باید با کاسه و دیگ آب بارانی که از در و دیوار خانه چکه می کند را جمع کنند. علی ای حال اگر شما هم جای آنها بوید از آمدن بهار یا پاییز و زمستان هم دیگر خوشحال نمی شدید زیرا تابستان و بهار و پاییز فقط بوی نامطبوع استشمام و با انواع و اقسام جانورها دست و پنجه نرم می کنید. زمستان و تحمل سوز سرمای آن که به جای خود؛ تا وقتی شیر خانه هایتان باز و از آب گرم و سرد برای رُفت و روب، شستشو و استحمام استفاده می کنید چه می دانید شستن ظرف ها در وسط حیاط با آب یخ یعنی چه؟
اگر شما هم یک روز در جای آنها توانستید این اوضاع را تحمل کنید آن وقت می فهمید درد، محرومیت، فقر و غیره یعنی چه؟ می فهمید وقتی باران می بارد نباید خوشحال باشید بلکه هراس دارید که مبادا همین سقف خاک و گلی را هم از دست بدهید.
انتهای پیام/
Share/Save/Bookmark